مردم ثروت اصلی هر جامعه را تشکیل میدهند. توانایی و قدرت تولید هر کشوری به کیفیت نیروی کار آن بستگی دارد. امروزه که عصر دانایی نامیده میشود، بخش مهمی ازدرآمد هر جامعه صرف سرمایه گذاری در آموزش و پرورش جوانان میگردد. از سوی دیگر رشد و توسعه اقتصادی نیازمند افراد ماهر و متخصص است بنابراین جامعه علاقهمند است که در مهارت و تخصص نیروی کار سرمایه گذاری کند. در واقع استفاده از فناوری های تازه در عرصه تولید خود ایجاب میکند که نیروی کار از آموزش و پرورش بیشتری برخوردار باشد. علاوه بر این ارتباط تنگاتنگی که بین درآمد و تحصیلات افراد وجود دارد، سبب شده تا جوانان سرمایهگذاریهای بیشتری در انواع آموزش بنمایند. پس برای جلوگیری از تحلیل این قشر عظیم در جامعه باید بیاندیشیم و بر اندیشههایمان صیقل بزنیم تا از کاروان قافله تمدن و فرهنگ عقب نمائیم. و با پاسخگویی به نیاز های جامعه از اساس و بنیان فرهنگ ، استقلال، مکتب و هویت خویش نیز دفاع کرده و آموزش را با ارزشهای مکتب در هم آمیخته و از الگوهای تغییر ناپذیر اجتناب نمائیم و از طرفی با جذب و هضم متغیرها در خود بر توانمندیهایمان بیفزائیم تا انسان سازی، تعهد، پیمان و اصلاح مفهوم پیدا کرده و اصولی از قوه به فعل در آیند.
از طرفی، پیشرفت علوم و فنون و نیاز کشور به توسعه صنعتی منابع بیشتری را برای امر آموزش و پژوهش طلب میکند. از طرف دیگر، کیفیت زندگی، ضرورت مشارکت مردم در سرنوشت اجتماعی و اقتصادی و ی خود و عطش جوانان برای دانش اندوزی و پیش بردن مرزهای دانش هر روز بر درخواست منابع بیشتر به بخش آموزش افزوده و خواهان اعتبارات فراوانتری باشد. لیکن جامعه نیز که با محدودیت منابع مواجه است و علی رغم میل و منطق اش بعضا ممکن است نتواند اعتبارات لازم را در اختیار این بخش قرار دهد و یا گاهی ممکن است که در تخصیص منابع بیشتر به آموزش دچار تردید شود و از کارا بودن و بهینه بودن چنین تخصیصی بهراسد.کشورهای توسعه یافته با اولویت قرار دادن آموزش و پرورش در صدر نیازهای جامعه و ایجاد این باور همگانی در فرهنگ مردم، نونگری و نوسازی و اصلاح تعلیم و تربیت را با مشارکت و همراهی مردم یک اصل اجتناب ناپذیر درآن محقق ساختند. فایده های اقتصادی آموزش متنوع و بسیار است. مهمترین فایده آموزش آن است که افراد را توانا می سازد.قدرت تولید آنها را افزون می کند و گستره و حق انتخاب آنان را توسعه می بخشد. آموزش افراد ناتوان را توانا و افراد توانا را خلاق میکند بنابراین آموزش خالق ارزشهای فردی و اجتماعی است .آموزش دارای فایدههای فردی و اجتماعی است. آموزش از یک سو توانایی و قدرت تولید و در نتیجه درآمد افراد را ارتقا میدهد. و از دیگر سو هر قدر افراد تحصیل کرده بیشتری در جامعه وجود داشته باشند قدرت تولید کالاها و خدمات درآن جامعه افزایش خواهد یافت و به رشد اقتصادی بیشتر دامن خواهد زد. آموزش علاوه بر آثار مستقیم فردی و اجتماعی دارای آثار غیرمستقیم فراوانی است.آموزش به طورغیر مستقیم بر رفتار و هنجارهای فردی اثر میگذارد و در بینش و ارزش افراد تغییر و تحولات مثبتی را بوجود میآورد. جامعهای که دارای افراد تحصیل کرده باشد، بهتر تصمیم میگیرد بهتر برنامهریزی میکند و اهداف عالیتری را میگزیند. بنابراین فایدههای غیرمستقیم آموزش نیز بسیار مهم و قابل ملاحظه اند.
عوامل متعددي در پرورش نيروي انساني، دخالت داشته و به اين فعاليت مشغول ميباشند که مهمترين آنها خانواده، مدرسه و رسانههاي ارتباطي ميباشند. هر چه ميزان همخواني اهداف و برنامههاي پرورش نيروي انساني اين نهادها، با يکديگر بيشتر بوده و به هم نزديک باشد، تأ ثير آنها مؤ ثرتر ميباشد و به ميزان تفاوت در اهداف و برنامهها، تعارض در نيروي انساني ايجاد ميگردد.
در ميان اين عوامل ، آموزش و پرورش بعنوان يکي از منابع مهم پرورش نيروي انساني، نقش بسيار مؤثر و عمدهاي در اين امر دارد، بطوري که امروزه بعنوان يکي از مسائل مهم در جوامع گوناگون به شمار ميرود. از کشورهاي در حال توسعه گرفته تا پيشرفتهترين کشورها، به نوعي با اين نهاد و مسئله در گير بوده و به ميزان اهميت به اين مسئله ، داراي توسعه اي با درجات مختلف مي باشند . بعنوان مثال ، عدم توجه لازم به اين موضوع در کشورهاي در حال توسعه، موجب ايجاد عوارضي چون نرخ بالاي بي سوادي، عدم رشد کافي در بخش تکنولوژيک، نا آگاهي عمومي نسبت به سر نوشت سياسي خود و در نهايت فقدان دمکراسي و بحران مشروعيت و هويت، ميگردد در حالي که توجه به اين موضوع در کشورهاي توسعه يافته باعث شده تا اين جوامع داراي رشد سريع در بخش دانش و تکنولوژي و عمدهي مردم داراي فرهنگ سياسي نسبتا" فعال و مشارکتي باشند
انواع کارکردهای آموزش و پرورش
نهاد آموزش و پرورش چه کارکردهایی برای جامعه، فرد در جامعه، یا هر دو، انجام میدهد و رابطه آن با سایر نهادها چیست؟ در اغلب جوامع امروز، نهادهای آموزش و پرورش، ابزارهای مهم تحقق اهداف و مقاصد اجتماعی به شمار میروند. و انتظار میرود که موجبات رشد و توسعه اجتماعی، ی، اقتصادی جامعه را فراهم سازد. پاسخ گویی به این انتظارات، دامنه گستردهای از کارکردها را برای آموزش و پرورش بوجود میآورد.
انتقال فرهنگ توسط آموزش و پرورش
فرهنگ، شاخص نحوه و روش زندگی است که هر جامعهای برای رفع نیازهای اساسی خود از حیث دوام و بقا و انتظام امور اجتماعی اختیار میکند. به بیان دیگر فرهنگ به ابزارها و رسوم و معتقدات و علوم و هنرها و سازمانهای اجتماعی دلالت میکند، یا آنچه جامعه میآفریند و به انسانها وامیگذارد، فرهنگ نام دارد. در نتیجه، برای تولید دوباره فرهنگ یا باز آفرینی فرهنگی، آموزش و پرورش رسمی ضرورت پیدا میکند.
نقش آموزش و پرورش در جامعهپذیری افراد
انتقال ارزشها، گرایشها، هنجارها و آداب و رسوم فرهنگی و اجتماعی، به منظور اجتماعی کردن نسلهای جدید جامعه صورت میگیرد. اساس جامعه پذیری براین واقعیت استوار است که انسان به صورت شخص زاده نمیشود، بلکه از طریق پرورش و آموزش اجتماعی به یک شخص تبدیل میشود.
گزینش و تخصیص به وسیله آموزش و پرورش
هر جامعهای نیاز به نیروی کار ماهر و متخصص دارد. تربیت حرفهای و تخصصی افراد جامعه، یعنی، آماده کردن آنان برای جذب در نیروی کار. بدین ترتیب آموزش و پرورش نقش مهمی در گزینش و تخصیص افراد به مقامات و مشاغل اجتماعی ایفا میکند. نحوه عملکرد افراد در مدارس، طول مدت تحصیل و رشته تحصیلی، در تعیین شغل، درآمد و منزلت اجتماعی آینده آنان، تاثیر بسزایی دارند. از اینرو آموزش و پرورش رسمی، سهم مهمی در تسهیل تحرک اجتماعی افراد بر عهده دارد.
نظارت اجتماعی توسط آموزش و پرورش
آموزش و پرورش با ابقای ارزشهای وفاداری به نهادهای جامعه، به عنوان ساخت و کار کنترل اجتماعی عمل میکند. چون خودمداری فردی به منزله تهددیدی برای نظم اجتماعی به شمار میرود، از این رو، آموزش و پرورش رسمی میتواند از طریق تربیت و آموزش اخلاقی ، این تهدید را کاهش دهد. فرض بر این است که افراد با جذب و درونی کردن ارزشهای جامعه به کنترل خود پرداخته و حامی نظم اجتماعی میشوند.
یگانگی اجتماعی وآموزش و پرورش
آموزش و پرورش رسمی، وسیله مهمی برای تبدیل یک جامعه نامتجانس به جامعهای یگانه و یکپارچه، از طریق توسعه و تقویت فرهنگ و هویت مشترک است. از این رو ظهور دولتهای ملی با ایجاد نظامهای آموزش و پرورش همگانی مقارن بوده است. نهادهای آموزشی، مخصوصاً در کشورهایی که مهاجرپذیر بودهاند، وظایف و مسئولیتهای خطیری در ایجاد یگانگی بر عهده دارند.
نوآوری با آموزش و پرورش
آموزش و پرورش میتواند منشأ تغییرات اجتماعی نیز باشد. هر جامعه دستخوش تغییر و دگرگونی است. در اغلب جوامع، تغییر با پیشرفت مرتبط تلقی شده از آموزش و پرورش انتظار میرود که جامعه را در نیل به پیشرفت یاری رساند. گسترش آموزش و پرورش و اهمیت یافتن دانش فنی و تخصصی در دورههای بازسازی و توسعه جامعه، میتواند به پیدایی نخبگان جدید، و در نتیجه، به تحول در سلسله مراتب قدرت و منزلت منجر شود.
کارکرد سرمایه گذاری آموزش و پرورش
آموزش و پرورش کلیدی است که در را به سوی نوسازی جامعه میگشاید. در نیم قرن گذشته پدیده مهم و فراگیر آموزش و پرورش از دیدگاههای علمی و تخصصی گوناگونی در دانشگاهها مورد مطالعه قرار گرفته است. ولی یک تحول مهم در علم اقتصاد که ارتباط ویژهای با جامعه شناسی و آموزش و پرورش دارد. این تحول، معمولاً، تحت عنوان رویکرد سرمایه انسانی یا سرمایه گذاری انسانی به آموزش و پرورش، شهرت یافته است. این رویکرد، آموزش و پرورش را اساساً به منزله نوعی سرمایهگذاری از سوی جامعه و فرد تلقی میکند.
با توجه به مسائل فوق، کشورها ميبايستي توجه جدي و لازم به آموزش و پرورش داشته و در اين ميان کشورهاي در حال توسعه بايستي هر چه سريعتر به بازيابي نقش آموزش و پرورش در توسعه و تحولات کشور بپردازند و در انتخاب نظامي کارآ از آموزش و پرورش از هيچ کوششي دريغ ننمايند.
گردآوری: محمد شریفی، دانشجوی کارشناسی ارشد روان شناسی تربیتی
آموزش ,پرورش ,جامعه ,اجتماعی ,افراد ,توسعه ,آموزش و ,و پرورش ,است که ,و در ,و به ,پرورش نيروي انساني،
درباره این سایت